2777
2789
عنوان

شوهرم رفته پیش مادرشوهرم از من گله کرده ایشونم اومده کلی نصیحت میکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 182015 بازدید | 2360 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم اینجا فقط نمک رو زخمت میپاشن میان میگن واااا خب زنشی باید بهش سرویس بدی وقتی از کسی خوشت نیاد ...

ببخشیدا ولی چه بابای عقب مونده ای داری

چطور میتونه برای زندگی یکی دیگه تصمیم بگیره و نظرشو تحمیل کنه 

نمیدونم چرا ولی خدا خیلی هوامو داره با اینکه نماز نمیخونم، همیشه همه چیو درست میکنه ؛ ازش میخوام هرکسی تو دنیا ناراحتی داره که اذیتش میکنه اوضاع براش روبه راه شه ، من همیشه براتون دعا میکنم و آدما رو دوس دارم ؛هرچقدر که اذیتم کنن امیدوارم با خوندن این و دونستن اینکه کسی از ته قلبش برات خوبی میخواد دلت کمی اروم شه دوستم، مشکلات تموم میشن، وقتی که انتظار نداری 

ممنون

منظور از بیمار این بود که از محبت فراری هستی

من خودم از بچگی همیشه بی محبتی مادرم رو‌نسبت به پدرم دیدم هیچوقت ندیدم دست بندازن دور گردن هم سر و پیشونی همو بوس کنن و من هیچوقت رنگ‌خوشبختی ندیدم نذار بچت هم این حسا رو تجربه کنه برو مشاوره قطعا اوضاع بهتر میشه

انقد محبت میکنه که حالم بهم میخوره یه ریز هزار بار وقتی سرکاره زنگ میزنه

خوبه که. مرد با محبت نعمتیه که امثال من ازش محرومه. بعد از زایمان اغلب افسردگی می گیرن. حتما دکتر برو

بچه‌ها من صفحات رو نخوندم شما که خوندید میشه بگید چرا با این مرد ازدواج کرده وقتی دوسش نداشته؟ اجبار ...

به اجبار خونواده ازدواج کرده 

هرکاری میکنه مرده به چشم این حال بهم زنه 

مرده مدام دنبال رابطس 

فک کن روزی دوبار یا هرشب رابطه میخواد 

اینم کلا ازش هم بدش میاد هم سختشه و در توانش نیست 

حتی بهش گفته بیا طلاق بگیریم طرف میخواد استه برنش که جلوی خودشو گرفته

حالش خوبه؟ درسش خوبه استرس و اضطراب نداره سر خورده نیستپرخاشگر نیست

حال خوبی نداره

قرص اعصاب میخوره

به شدت پرخاشگر و پر از خلاء

خواهرانه میگم، اگه دوسش نداری، ازش جدا شو

حتی اگه کل مهریه ات رو ببخشی

به اجبار خونواده ازدواج کرده هرکاری میکنه مرده به چشم این حال بهم زنه مرده مدام دنبال رابطس فک کن رو ...

نه بهش گفتم برو خودتو با کسی دیگه سرگرم کن خواست بزنم 

فقط چند صفحه اولو خوندم ،چقدر استارتر بنظرم رو مخ و بچه اومد ،در جواب هرکی ک میخواست راهنماییش کنه فقط ساز مخالف میزد تو زندگیشم اینجوری باشه ک مسلمه اون زندگی ،زندگی نمیشه

"برای هم خوب بخواهیم...  
اخه مقطعی سال اول ازدواجم نیست که من با همش کنار اومدم فقط حرفای مادرشوهرم تو دهنی بود امروز

عزیزم حس میکنم از اینکه شوهرت خیلی دوست داره ازش بدت میاد چون حس آویزون بودن بهت داده درسته؟ولی خب اون بینوا نمیدونه میخواد بهت عشق بده حتما تو خانواده با محبتی هم بزرگ شده حس میکنم از آدمایی خوشت میاد که خودشونو بگیرن اونا برات جذاب‌تر به نظر میان درسته؟وگرنه درسته کامل نخوندم تاپیکو ولی تا اینجا چیز بدی از شوهرت نگفتی جز اینکه از لحظه اول نمیخواستیش خب عزیزم  مشکل از خودت بوده اگه نمی‌خواستیم نباید تحت هیچ شرایطی کوتاه میومدی الان بخاطر حس خودت که دوسش نداری هر سه تاییتون اذیت هستین 

حالش خوبه؟ درسش خوبه استرس و اضطراب نداره سر خورده نیستپرخاشگر نیست

چرا بهش اجازه میدی به بدنت دست بزنه؟

میدونی چقدر روانت نابود میشه

دوبار که اجازه ندی، خودش دور میشه

به زور هم نمیتونه کارش رو بکنه

واسه جسمت ارزش قائل باش

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792