میخواد بره خوابگاه و از شهرمون خیلی دوره
دائم گریه زاری راه میندازه میگه نمیتونم با ۶ نفر تو یک اتاق باشم ، دوری رو چیکار کنم و فلان
بیاین یکم خاطرات و خوبی و بدی و کلا هر چی میدونین بگین
من بتونم این روانی رو آروم کنم
کاش من جاش بودم واقعا 😂😂
خواهرت خله میره باهاشون دوست میشه عشق و حال به راهه
کدوم شهر میره
خابگاه خیلی خوش میگذره ولی واقعا بدی هایی هم داره
ممکنه بقیه اونطور ک توقع داری رفتار نکنن
همه با همه جور فرهنگ اونجا هستن
یوقتایی دوست داری تنها باشی دوس داری گریه کنی تو حال خودت باشی نمیشه ب اون صورت
فعلا خودم قسمت نشده
دخترداییم با ۲۰ نفر تو ی اتاق بود
۶ نفر ک عالیه😂
بهش بگو باهم دوس میشید ، عادت میکنی ، مستقل میشی.
من که الان تو خوابگاه دارم این تاپیکو میخونم😂😂😂
کم کم اوکی میشه بابا
خواهرش استرس نداشته باش خوش میگذره
عشق و حالهههه
سر و صدا هست ولی خب شهر جدید آدمای جدید خوبه🥹🩷
بابا عیر ایام امتحانات همش تولدو مسخره بازیه بگو جات من میرم
حق داری من سال سوم یک دختر اومد اتاقمو که ظاهر خوبش فریبمون داد هم دزد بود هم کثافت با چه نفر همزمان در ارتباط بود
وا خب نره، حالا واجبه بره دانشگاه وقتی اینقدر لوسه؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
