منطقی وار صحبت میکنم من ۴ سال خوابگاه بودم خوب بود راضی بودم اول خیلی لوس بودم بعد از آب و گل در اومدم اول خیلی رو غذا ایراد میگرفتم بعدش از بی غذایی گاهی شبا کوفت هم میخوردم هم اتاقی هام آدمای خوبی بودن خداروشکر با حراست گاهی بند و بساط داشتیم سر دیر اومدن و رفت و آمد اونام بچه های آروم و درس خونی بودن هم اتاقی هام
اینم بگم خب حموم یه جوری چون عمومی تایم های حموم دیگه عین خونه نیست هروقت دلت خواست بپری تو حموم دستشویی ها طبیعتا عمومی گاهی ممکن بود قاشق و چنگال ها و قابلمه ات تو آشپزخونه خوابگاه ناپدید بشه یکم رو میدادی به بعضی ها هم حتی شورت هم ازت قرض میگرفتن در مجموع همینا
دوست گرامی اقشار و صنف های مختلفی از جامعه اینجا عضو هستن طبیعی نظرات متفاوت باشه پس بدون توهین به گروه های دیگه نظراتتون رو بیان کنید و اگه نظری مخالف شماست درجا نگید روشنفکر بازی به معنای کلمه روشنفکر رجوع کنید
حالا خواهرم اونقدام لوس نیست بیشتر میگه اگه بهم خوش نگذره چی اگه با کسی اوکی نشم چی دیوونمون کرده 😫 ...
نه خوش میگذره اوایل یکم سخت عادی میشه بعدش مال ما نداشت اون موقع
دوست گرامی اقشار و صنف های مختلفی از جامعه اینجا عضو هستن طبیعی نظرات متفاوت باشه پس بدون توهین به گروه های دیگه نظراتتون رو بیان کنید و اگه نظری مخالف شماست درجا نگید روشنفکر بازی به معنای کلمه روشنفکر رجوع کنید