منم یکیو میشناسم اینطوری بود نمیترسید فقط میخاست نباشن تا چشمش بهشون نیوفته خودش دوست داشت خفه شون کنه
ولی کم کم باهاشون کنار اومد مدام باخودش تکرار کرد که اونا هم آدمن حق زندگی دارن همه شون بد نیستن
انقدر با خودش تکرار کرد درست شد
با خودت و اون چیزی که هست کنار بیا