عزیزم، اصلا نترس به اعصابت مسلط باش. صبح برگرد خونه شوهرت. جواب حرفاش رو هم نده اما اگر خواست شورش رو دربیاره یا از خونه بیرونت کرد، برگرد پیش مامانت و بدون که این یه بهانه گیری پیشتر نیست. هرچی احساس کنی بهش وابسته هستی و به التماس کردن بیفتی مطمئن باش، خودش رو بیشتر میگیره با این رفتارهای بچه گانه شوهرت بالاخره یه جا به بن بست میخوری. اون فهمیده خانواده پشتت نیستن اینجور باهات رفتار میکنه. آخه یعنی چی یه شب پیش مادرت موندی بگه طلاق؟! عروسی نگرفتن کنار اومدی، با زندگی در کنار مادرشوهر کنار اومدی. این خیلی عجیبه که بازم اینقدر متوقع هست. جز اینکه کاری کرده باشی و اون ازت کینه به دل گرفته باشه. اینو دیگه باید خودت پیدا کنی.
گذشت بی دلیل و پشت سرهم در بلند مدت زندگی رو برای شما سخت و سخت تر میکنه.
اگر خونوادت محکم جلوش وایمیسادن و میگفتن دخترمون که بنده و برده شما نیست این نتیجه ش نمیشد