من سال دهم انسانیم یه دختره تو کلاس مونه کلن اولین سالیه که اینو دیدم مثل بقیه بچه ها خلاصه که روزای اول فکر میکردم اون خیلی بهم توجه میکنه و ازم خوشش میاد یعنی میخاد باهام دوست باشه اما جدیدا که دقت کردم یه چند روزیه من دارم خودمو میکشم تا بهم توجه کنه اما روزای اول یادمه یبار رفتم پیششون نشستم بهم گفت خوش اومدی منظورش نفهمیدم اما الان مثل قبل توجه نمیکنه حس میکنم از چشمش افتادم
قضاوت نکنید یه حس عاطفیه فقط که ازش خوشم میاد
و دوست دارم باهاش دوست بشم اما قدرت اینو ندارم انگار که برم پیشش فقط جلب توجه میکنم روزای اول بهم توجه میکرد و چندین بار فرصت دوستی داشتم اما چون بین اکیپ ما و اونا دعوا شد البته من با اکیپ اونا خوبم دعوا هم من نبودم داخلش الانم همه باهم اوکی شدن نشد اون موقع اما الان اوضاع اوکی شده
نظرتون چیکار کنم؟
اگه میخای اسم لز..بینی روم بزارید باید بهتون یه مطالعه کنید اون علاقه عاطفی تنها نیست حتی اگه این که میگم عشق هم باشه بازم ربطی به اون نداره چون اون به روابط ج..نسی بیشتر مربوطه تا عاطفی چون
عواطف کاری به گرایش نداره همیشه