اول اینکه شدییییییدا عاشق دعا و جادو جنبلن(همیشه زیر فرشاشون دعاست)
شدید عاشق غیبت پشت همه 
به همه تهمت میزنن 
خواهرشوهرم بااینکه متاهله ولی مرد میبینه ی اداهایی میده ک نگو 
حتی داشتن اساس کشی میکردن با راننده انقد گف خندید  بعد ک برا گچکاری ی اقای مسن اومد.. اومد
بمن گف حیف جوونم نیس ادم باهاش بگه بخنده😕
مادرشوهرم با مردا در ارتباطه گولشون میزنه ازشون پول میکشه بعدم تهدید میکنه حرفی بزنی ب زنت میکم
و با همه اینکارا هی بمن میگه که من از آبروم میترسم درحالیکه آبرویی براشون نمونده ..به همممه چیز زندگی من دخالت میکنن شوهرم بره خونشون پرش میکنن ..منم ایندفعه ک اومدم از خونشون با شوهرم حرف زدم گفتم خواهر مادرتن  تو میتونی در ارتباط باشی ولی ن من میرم ن اونا بیان
 حتی اومدن یکی دوهفته تو خونم موندن خییییلی از وسیله هام گم شدن 
کار خوبی کردم قطع رابطه کردم یا ن؟
صب تا شبم درحال نفرینع ننشون همرو نفرین میکنه