جاریم گفته شوهرم شیفته بعد شام میام مادرشوهرمم کلا دل به کار نمیده همش دوس داره این و اون براش کار کنن معتقده کار کردنی خسته میشه مریض میشه
عروس هم که از صبح آرایشگاه میره و درگیره.
فقط من میمونم این وسط
منم باردارم و دو هفته دیگه وارد ماه ششم میشم واقعا بعد چهار ساعت مهمونی خیلی حالم بد میشه و باید برگردم خونم وگرنه هی علایمم بیشتر میشه
مادرشوهرم گفته شام بپز گفتم قرمه سبزی خونم میپزم میارم گفت باشه برنج هم اینجا بزار خودشم از دو بیا!!!!
ولی من میخام ساعت هفت برا شام برم تا بتونم تا یازده دوازده بشینم بعدش برگردم بعدشم کارای دیگه مثل پذیرایی اگه زود برم میفته به گردنم
حالا چیکار کنم بنظرتون