دیروز ک از مدرسه برگشت خیلی خسته بود خوابش
برد شب هر کاری کردم زودتر بگیره بخوابه
فایده نداشت تا ۲ بیدار بود
۶/۵ بیدارش کردم اب زدم صورتش تا رفتم لباساش
رو بیارم تنش کنم دیدم دوباره ولو شده رو مبل
خوابش برده باز
گفتم اینجوری فایده نداره بفرستمش چیزی از درساش
متوجه نمیشه ممکنه زده بشه از مدرسه
ولی امروز ریاضی درس جدید دارن بخاطرش عذاب
وجدان گرفتم هر چند خودم باهاش کار میکنم
ولی سر کلاس بودن چیز دیگه ایه
شمام اینجورین خانما🥺
نیم ساعت دیگه خودت ببرش
نه بیدارش کن الان بره
ن باید میرفت خواب از چشاش میپرید دلسوزی الکی دارید
من هرروزم عذاب وجدانه
ی جوریم رفتار میکنن جیگرم اتیش میگیره مدرسه فرستادنی انگار دارن میرن جنگ
الان ببرش
عادت میکته
بخوابه
کلاس ۸ شروع میشه ۷ و نیم بیدارش کن بره
نه
من عصر که بخواد بخوابه
هر طور شده بیدارش میکنم که شب بتونه دوباره زود بخوابه
از خواب صبح چیزی دستگیرشون نمیشه
درس مهمتر
اگر اینطور فکر کنیم که تا آخر سال هفته ای یکی دوبار نفرستیم
بچه نه نظم و قانون یاد میگیره
نه درس
البته من دلسوزی این مدلی نمیکنم ولی در کل منم رو درس خیلی عذاب وجدان میگرم ولی در نهایت طوری نمیشه اون درس خونده میشه یاد گرفته میشه و امسالم با به روز نرفتن اتفاقی نمیوفته اینا حساسیت های مادرانه س
از آخر هفته لذت ببر
خودمم معلمم و مثل شمام.ای کاش ساعت مدرسه ها از ۹تا مثلا یک بود چون واقعا بچه ها گناه دارن
شبا ساعت ۹ یا ۸ خاموشی بزن . نیم ساعت دیگه بچه خوابه .
