جاریم مهمونی گرفته و شنبه برادر شوهرم زنگ زد به همسرم و گفته بود که پنج شنبه مهمونی داریم . همسرم هم گفته بود به خانومم خودش زنگ بزنی بهتره . اونم گفته بود باشه. ولی بعدش دیگه زنگ نزدن . حالا نمیدونم باید برم یا نه .
از طرفی اگه برم میگن دعوتش نکردیم بازم اومد از طرفی نرم مادر شوهرم ناراحت میشه میگن حالا دعوت کردیم دیگه حتما باید به خودش زنگ بزنیم .
(پ.ن: جاریم وقتی پاگشام کرد تو خونشون اصلا باهام هم کلام نشد وقتی حواست کادو بده من رفتم جلو دستمو دراز کردم کادو بگیرم بی توجه به من رو کرد به همسرم و گفت اینم کادوی تو انشالله به سلامتی استفاده کنی.
یه بار دیگه هم من و جاری و مادرشوهر نشسته بودیم جاری گفت مامان میخوام تو و خواهر شوهر رو دعوت کنم . مادر شوهرم به من اشاره کرد گفت خب آخه اینا دو هفتس اینجا نبودم الان تازه اومدن جاری هم گفت خب پس باشه یه وقت دیگه😐😐تو روی من )