چرا بعضی مادرشوهرا ابنجورین

داغ دلم تازه شد با این تاپیک   

یادمه گوشواره ام شکسته بود، رفتیم عوضشون کردیم. مدلی که پسندیدم دو گرم ارزونتر از گوشواره قبلی خودم شد. من بی عقل به جای اینکه بگردم یه چیز سنگین‌تر پیدا کنم،  همونو خریدم و اضافه پولمون رو شوهرم برای خونه مامانش میوه و لامپ کم مصرف و کلید پریز خرید (اون سالی بود که اداره برق تبلیغ میکرد لامپ ها رو عوض کنید قبض برق سبکتر میاد)

حالا حساب کنید پول همون 2 گرم طلا رو !!   

همه شون همین طوره تو فکر می‌کنه فقط شوهر تویه تو بیا یکی نشون بده که وابسته نباشه صد نفر یکی 

جا داره که شوهرت گوش میده ولی اینکار ادامه بدی شاید جواب نداد بعدن خدا را شکر خونه ت جدا هست کنارش نیستی آرامش داری 

من قبلا گاهی جلوی مامانش غر میزدم که ولخرجی نکن و فکر آینده باش و خونه مون رو باید عوض کنیم و ... که شاید مامانش بفهمه نباید اینقدر توقع از ما داشته باشه،، 

میدونی بهم چی گفت؟  گفت اینقدر حرص مال دنیا رو نزن . اگه خونه 500 متری هم داشته باشی آخرش جات توی یک متر قبره!

خونه تکونی همون سال هم توی گوشه های آشپزخونه و کمد اتاق چندتا دعا پیدا کردم که برای بستن زبون من گرفته بود 

از همون موقع دیگه هیچوقت بهش مامان نگفتم و چیزی تعریف نکردم.. دیگه نزاشتم شوهرم تنها بره خونش و وقتی زنگ میزد به گوشی اش یه کاری میکردم زود قطع کنه 

دیگه از حقوق خودم برای خونه خرج نکردم و به شوهرم گفتم فقط پس انداز میکنم 

هرچند سال‌های طلایی درامدمون گذشته بود و دیگه تورم و بچه ها نزاشتن چیز زیادی پس انداز کنیم، ولی بازم خدا رو شکر تونستم جلوشو بگیرم

شما کاش کتاب والدین سمی رو بخونید

چ حرفی

چقدر شبیه منی، منم مادر شوهرم گفته حرص مال دنیا میخوره، درصورتی که واقعا خونه و خیلی وسیله هام نیاز به تعویض داره بریز بپاش نمیکنم که پس انداز کنیم، اما خانوادش و خود شوهرم با ندونم کاری و پرویی نذاشتن جلو بیافتیم

خودش کل زندگیش فقط به خرج کردن و هدر دادن گذشته

الان هفتاد سالشه.  نه خونه و ماشین دارن، نه ذره ای طلا و پس انداز 

با اینکه پدرشوهرم کارمند یه شرکت دولتی بوده و حقوق خوبی داشته

خرج کردنش هم نه اینکه مسافرت و خوشگذرونی بوده باشه ها

شوهر من اولین بار که حقوق گرفته خرج خانواده شو داده رفتن مسافرت

مادرشوهرم فقط پول و زندگی رو هدر داده، اصلا اهل کار و زحمت دادن به خودش نیست، مثلا پارسال کمر درد داشت، به یه خانمی روزی 200 هزار تومن میداد که بیاد به کمرش پماد بماله!!  میگفت خودم دستم نمیرسه. می‌گفتیم خوب به شوهرت بگو . میگفت نه نمیخوام به اون بگم

بعد همون موقع شارژر گوشی اشو گم کرد، به شوهرم گفت پول ندارم بخرم.

هرچه حرص خوردم که به ما چه؟ 

شوهرم گفت چکار کنم، بسکه زنگ زده گفته  مجبورم قسطی بخرم براش