من نامزدم یه اتفاق بد براش پیش اومد بعدش اصلا به مننگفتن من خودم فهمیدم نامزدم چن روزه بیمارستانه
خانوادمم چن روزی بود اصلا خونه نبودن مشکل برامون پیش اومده بود
به نامزدم زنگ گفتم میخوام بیام بهت سر بزنم
تو ی شهر دیگه بستری شده بود
بعد گفت نه نیای منم برمیگردم به زودی نیا
😐 بعد که قایمکی رفتم یهویی دیدم یه دختر اونجا تو اتاق نامزدم بود همراه بیمار خیلییی با نامزدم صمیمی بود
۱۷ ۱۶ سالش بود نامزدمم ۲۶ ۲۷
بعد گفت تو نامزدشی؟؟؟گفتم ارع
بعدش کلاااااااا خیلیییییی صمیمی شده بودن نامزدم دختره رو تپلی صدا میزد دختره هم چیپس میزاشت دهن نامزدم میگفت نمیتونه دستاش کثیفه
بنظرتون نامزدم برا این گفت نرم ک دختره نفهمه نامزد داره و چیزی بینشون بوده؟