2777
2789

من نامزدم یه اتفاق بد براش پیش اومد بعدش اصلا به من‌نگفتن من خودم فهمیدم نامزدم چن روزه بیمارستانه

خانوادمم چن روزی بود اصلا خونه نبودن مشکل برامون پیش اومده بود

به نامزدم زنگ گفتم میخوام بیام بهت سر بزنم

تو ی شهر دیگه بستری شده بود

بعد گفت نه نیای منم برمیگردم به زودی نیا

😐 بعد که قایمکی رفتم یهویی دیدم یه دختر اونجا تو اتاق نامزدم بود همراه بیمار خیلییی با نامزدم صمیمی بود

۱۷ ۱۶ سالش بود نامزدمم ۲۶ ۲۷

بعد گفت تو نامزدشی؟؟؟گفتم ارع 

بعدش کلاااااااا خیلیییییی صمیمی شده بودن نامزدم دختره رو تپلی صدا میزد دختره هم چیپس میزاشت دهن نامزدم میگفت نمیتونه دستاش کثیفه

بنظرتون نامزدم برا این گفت نرم ک دختره نفهمه نامزد داره و چیزی بینشون بوده؟


یک عدد دختر زبروزرنگم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز