این وسط به جای اینکه بیاد کمک مادرش کنه،میگه قهر کنم برم خوابگاه
خواهر کوچیکش واقعا بچه سرکش و سختیه،قبلا هم تاپیکهای استارتر دیدم،بچه ده ساله به مادرش حرف بد میزنه توهین میکنه!!واقعا چی به روز اون مادر میاد؟؟
البته که خود مادر هم مقصره!تو این زمونه سه تا بچه واقعا مشکله
ببینید عزیزم من تاپیک هاتونو خوندم،مادرتون چون زایمان پشت هم داشته خیلی زود رنج و خسته شده ،نمیدونم وضعیت مالیتون چطوره ،فقط اینو می‌دونم اگه درکش کنید ،بوسش کنید و بهش بگید میدونید چقدر مادرتون زیر فشاره یه انرژی و قدرت بهشون میدین،کمکش باشید ،خواهر 10سالتون چرا باید بگه کاش میمردی،عزیزم شما تحصیلکرده و اگاهی،به همشون آموزش بدین قدر مادر رو بدونید،آخ که اگه بدونید ناسپاسی خونواده زنه خونه رو میشکنه و داغون میکنه هیچوقت اینکار رو نمیکردید،الانم دیر نشده ،یه جو شاد ایجاد کنید ،بگید امروز ناهار یا شام با من ،بزارین دو روز هم مال خودش باشه ،طفلی تو اون سن که خودش تو بحرانه باید همه چی رو به دوش بکشه،شماها جوون و پرانرژی ،اینقدر اذیت نمی‌شین که مادرتون داغون میشه،صرفا خواستم کمی ارومتون کنم گلم
بعضیا فقط به هر بهونه ای میخوان برن مسافرت ومهمونی واوار شدن روسر صاحبخونه.یکی از اقوام ما سزارین شده بود‌‌واومده بود خونه‌‌‌مسلما زنی که تازه زایمان کرده خونریزی شدید داره. برای دستشویی باید کمکش کنن ببرن وبیارن.نوار بهداشتی و...ممکنه حتی لباسش یا تختش لک خون بیفته نفخ شکم ممکنه پیدا میکنه.که همش طبیعیه.....تواین اوضاع خواهر شوهر با شوهرش.. برادر با زن داداش هرکدوم با پسرای ۱۵-۲۰ سالشون اومده بودن یک هفته مونده بودن..بنده خدامیگفت این یک هفته دستشویی رفتن برام کابوس بود.بس که خجالت میکشیدم.
من هر موقع عصبی میشم و دادو بیداد راه میندازم به همون خدا قسم دخترم میگه مامان ببخش می‌دونم بخاطر کارته که خسته میشی و میزنه به اعصابت ،اونم 8سالشه،خب من کلی بوسش میکنم و ازش عذرخواهی میکنم ،مثلا دیشب بازم داد میزدم طفلی زود داره اسپند میریزه میگه ریختم تا آروم بشی،خب ببینید چقدر تاثیر داره .....جو خونه زود عوض میشه،اگه مثل خواهر شما بگه کاش میمردی ول میکردم میرفتم پشت سرمم نگاه نمیکردم،چراااااا؟چون من واسه کی زحمت میکشم ؟واسه کسی اعصابم بهم میریزه؟خب نیاز به درک دارم .......انشاالله همه ی مامان و بچه ها همو درک کنند
مهموناتون چ بیشعورن برن دیگه
بااین شرایط پدرت کوتاه بیا
وای خدا غش کردم برای دخترتون اون درکی که داره عزیزم خدا الهی برات حفظش کنه دختر منم ۷ سالشه دورش بگردم دیروز باباش براش شربت درست کرده بود با اینکه عاشقشه نصفش و خورده بود نصفش و گذاشته بود مامان بیاد بخوره اومدم از خونه از در اومده بدو بدو لیوان آورده مامان بیا برات شربت درست کردم نمیدونی چقدر دلم میخاست ببوسمش ولی مریض بودم یک کمش و ریختم تو لیوان بقیش و دادم به خودش خونه رو دیدم بلند شده تمیز کرده منم بهش قول دادم ببرمش جمعه شهر بازی
خدا انشاالله عزیزای شما رو حفظ کنه ،خب ببینید منم لذت بردم از رفتار دختر گلتون،چقدر این رفتارا قشنگه،چه حس خوب و مثبتی به آدم دست میده ،حالا ببینید اگه بی احترامی باشه دیگه میشه میدون جنگ،هیچ برنده ای هم نداره و دوسر باخته
عذرخواهیش برای اینه که اون دعوا کرد نه من . خواهرم ده سالشه اگه به بابام خبر میداد که مامانم دعواش کرده قطعا بابام غوغا میکرد نمیذاره مامانم بچه ها رو دعوا کنه ولی خودشو کنترل کرد و خبر نداد. یه زن بزرگسال هرشرایطی داشته باشه نباید بتونه خودشو کنترل کنه ؟
