نصف شب بود از خواب بیدار شدم نگاه سنگین کسی و حس کردم آدم خرافاتی نیستم ولی اگه کسی نگاهم کنه متوجه میشم 😐
از خانوادت یکی بوده لابد
شوهر منم شب کار بود همش حس میکردم یکی تو خونست صدای ظرف میومد انگار در باز و بسته میشد ولی تخت گرفتم خوابیدم مزاحمشون نشدم
برا منم پیش اومده همسرم خونه نبود نصف شبی احساس کردم یکی دستم رو گرفت و میخواست بلندم کنه حتی گرمای دستش رو حس کردم. اتفاقا دیروز خواهرم هم به دخترش میگفت تو اومدی اتاق من میگه. اونقدر ترسیده بود میگفت حس کردم دخترم اومد بالا سرم حتی نفسش رو هم شنیدم. اینا همش خواب و ساخته ذهن هست برای اکثریت پیش میاد
اره ترسیدن باعث میشه اینا جرات پیدا کنن همون بی خیال باشی بهتره. خودم ی بار برای یه مشکلی سوره زلزال خوندم قشنگ یادمه یکی‌با چادر نماز مادرم اومد بالاسرم حس کردم قدش بلند تر از مادرمه فهمیدم مادرم نیست فقط صلوات و بسم‌الله گفتم از ته دلم صدام در نمیومد یهو غیب شد ولی سنگینی دستش رو شکمم چن روز موند
ترس نداره که نهایت جن بوده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
