خونه نداریم ، در ازای ارثیه و هزاران خرج و پولی که دادیم خانواده شوهر و هزار خرجی که ازشون نخواستیم در حد صفر صفر خرج ، قرار شده پول رو بدن واسمون خونه بخرن ،شرط گذاشتن که باید نزدیک خودمون باشه حتی توی ساختمون خودمون و چون مادر شوهرم پولشو میده باید حتما خودش انتخاب کنه خونه رو و بخره ، ۸ ماه هم رفتن بنگاه و هی خونه دیدن و نخریدن و هر خونه رو ایراد الکی گذاشتن ، واقعا قصد خرید دارن ولی مادر شوهرم زن روانی ایراد گیری هست بی نهایت ، یه روز میگفت چرا کابینتش قهوه ای هست یه خونه رو میگفت بالکنش کوچیکه یه خونه رو میگفت گرونه ،یه خونه رو میگفت نه کند دیواریش چرا سفیده چرا در ساختمون مشکی هست ، یا میگفت نه این دور هست به خونه ما یا یه بار قرار داد کرد کنسلش کرد ۲۴ ساعت بعد ، الان بین این همه خونه تکمیل شیک و بی عیب ، رفته یه خونه خام برداشته که ۲ ماه طول میکشه کابینت و شیرآلات و شوفاژ و کمد دیواری اینا بزنن ، قرار دادمون تموم شده چند وقته داریم تمدید میکنیم تا تکلیف معلوم بشه ، نه میزاره بریم توی خونه خام بمونیم تا تکمیل کنیم نه میزاره وسایلامون ببریم خونه فعلی خودش بزاریم و بمونیم ، خانواده خودمم این شهر نیستن
«ای حضرت چاره ساز ،حسین ،حسین ،حسین » « کار منم راه بنداز ،حسین ،حسین ،حسین »
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ببین عزیزم شوهرت مرد خوبیه ولی نمیتونه مستقل باشه یا جلوی دخالت مادرشو بگیره که عیب کمی میست اگه میخ ...
دیگه چیکار کنه وقتی به ننش روزی ده بار میرینه باز فردا ادامه میده ننش ،چیکار کنه؟ ورژن پوست کلفت آدما رو ندیدی احتمالا ،یه مردی عرزع نداره حرف ننش بزنه اون فرق داره ، شوهر من روزی ۲۰ بار سر رفتارای ننش دعوا میکنه باهاش اما فردا همون پوست کلفت سابق هست ننش
«ای حضرت چاره ساز ،حسین ،حسین ،حسین » « کار منم راه بنداز ،حسین ،حسین ،حسین »
امروز واقعا به خدا واگذارش کردم خداشاهده غمایی که این زن به من داده یکی و دوتا نیست 😟
داره با پول خودش براتون خونه میخره میتونست اصن نخره خرج خودش کنه مثلاً بره حج یا ماشین آخرین مدل بخره واسه خودش ولی شما مهم بودید براش که مستأجری نکشید هر سال لطفاً شکر گذار ش نیستی بدشم نگو میخوایم برای داداشم زن بگیریم همش تو فکر یم دختر پر توقع نباشه نوکر دختر هم هستیم ولی اگه واقعا بهش بابام مال زحمت کشی ای که صبح رفته ساعت دو نصف شب برگشته بخوره اینطور کنه قطعا من خودم باشم میگم مستأجری براش بهترین اتفاقه کسی که قدر دان نیس قدر مادر شوهر تو بدون بخدا فرشتس من مادر شوهر م یک قرن با وجود پولدار بودن کمک نکرد پدر شوهرم کارمند شهرداری هست دیگه بدون چقدر حقوق شه برعکس خودشو به نداری میزد پول شوهر کارگر منو میگرفت
خدا کمکت کنه عزیزم. خیلی سخته. من تا 7 سال نزدیک مادرشوهر بودم تازه ما خونه از خودمون بود خودمون با پول خودمون ساخته بودین، فقط نزدیک هم بودیم و دخالت مادر خواهرش روانیم کرده بود هیچی هم نمیگفتم فقط میریختم تو خودم عصبی شدم کارم کشید به روانپزشک پنیک شدم تا دکتر به همسرم گفت باید محیطت تغییر بدی، الان سه ماهه رفتیم یه استان دیگه بخدا الان دارم نفس میکشم. انگار از زندان آزاد شدم. الانم هی قهر میکنه ناز میکنه چرا زنگ نمیزنید چرا نمیاید سر بزنید ولی دیگه حوصلشو ندارم