خائن خائن ه همیشه
یه بار دو بار هم ندارن
من بعد لو رفتن خیانت شوهرم چند ماه پیش و البته اعتراف خودش به گوشی مخفی
دیدم جایی ندارم برم ولی نه برای همیشه
برگشتم سرکارم با اینکه چهار سال خونه نشین بودم و مثل سگ کار می کردم تو خونه ش
تا پول جمع کنم و خونه اجاره کنم برم
الان حدود سه ماه و نیم ه کار می کنم با حقوقم هیچی نمی خرم جز طلا شکسته
این شوهر م هم فکر می کرد من بخشیدم
خودشم ادعا ش می شد گذاشته کنار
به خیال خودش
یادمه چند ماه پیش گفت کاری می کنم همون طور که اگه کسی بگه فلانی یعنی شوهرم مشروب می خوره باور نمی کنی خیانت هم مثل اون
منم تو دلم گفتم خر خودتی
اصلا هم چک نمی کردم
مدرک اینا هم نمی خواستم
حتی راضی بودم فقط متارکه کنم با بچه م برم
اونم خوش و خرم که به من اعتماد داره
با دوستاش کافه می رفت اینا
بعد امروز الکی گفت با دوستم میرم کافه فوتبال ببینم دوش گرفت ادکلن زد رفت
بعد من زنگ زدم گوجه می خواستم بخره اصلا جواب نداد تا یه ساعت بعد جواب داد
منم گفتم هر خودتی برای من مهم نیست با زن باشی یا نه ولی هر فرض نکن گفتم ذاتا بده درست نمیشی
بعد گفت نه زنگ می زنم به دوستم گفت خاموشه
گفت شام بده گفتم ما شام خوردیم خواستی بکش بخور مسواک زدن نخورده خوابید .خیلی خوش حالم امشب که دارم سرکار می رم و یه روزی قراره نجات پیدا کنم از دستش دیگه مثل قبل التماس نمی کنم توضیح بده