زنگ زدم به زن داداشم

اره عزیزم منم مثل شما اصلا خواهر شوهر نیستم ولی از اینکه ببینم همسرم خانوادش بهش اهمیت میدن خیلی خوشحال میشم...

اوووف عقده ای ها ریختن تو این تاپیک 😑

اسی اخرش چیشد؟بردی یا نبردی؟ 

فکر کنم زن داداشت راضی نبوده ببری حالا یا سوپ دوست نداشتن یا ....

ببخشین مگه زن آدم صاحب آدم که قبل اینکه ادم بخواد به برادرش سوپ بپزه یا ببره با خانمش چک کنه تا خانم ناراحت نشه؟الان خواهر من بخواد برای من کاری بکنه باید از همسرم اجازه بخواد؟

ببین راستش منم باشم شوهرم مریض بشه برامون سوپ بیارن خونواده شوهرم بهم بر میخوره. چون وقتی من و دخترم مریضیم از این کارا نمیکنن. حالا یه کاره برای پسرشون بیارن، مگه چلاقم خودم درست میکنم:/ البته یحتمل به خودشون چیزی نگم ولی به شوهرم کلی غر میزنم.

الانم که برادرم زن گرفته، یه سری محبت هارو به برادرم کم کردم. با خودم میگم این محبتها دیگه برای خانمشه. فقط محبتی بهش میکنم که همون رو به خانمش هم داشته باشم.

شاید الانم بهتر بود شما یه تماس با زن داداش میگرفتی میگفتی عزیزم زنگ زدم ببینم کمکی میخوای. مریض داری میکنی چندروزه خسته شدی، میخوای امروز من سوپ بپزم بیارم؟ یا هرچی لازم داری بگی خرید کنم برات بیارم. شاید این شکلی محبت قشنگ تری بود. پرستاری همسر برادرت هم زیر سوال نمی رفت که ناراحت بشه.

لیاقت خوبی ندارن خودت بشین بخور

دشمن که نیستی غذا رو مسموم کرده باشی

آن شاالله ک سفید بخت باشی مثل قلبت

ممنونم عزیزم همچنین❤️

ببین شما فرض کن برادرت بفهمه مریض شدی بیاد دم خونه بگه بپوش ببرمت دکتر. شوهرتم خونه باشه، به شوهرت برنمیخوره؟

شوهر من باشه برمیخوره بهش خب. ببین پیش اومده من نصفه شب بچه مو گذاشتم پیش شوهرم با داداشم رفتم دکتر. ولی اینکه داداشم بخواد بیاد چنین حرکتی بزنه خب حق میدم شوهرم ناراحت بشه.

عزیزم من خودم گذاشتم جای زنداداش شما 

کارتون اصلا بد نیست و محبت رو میرسونه

من حس کردم همسر برادرتون امادگی مهمان اومدن رو نداشته و حتما فکر کرده که بلاخره میاین برای حال و احوال ممکنه داخل خونه هم برید و با شما احساس راحتی کرده که بدون تعارف گفته نیا و این بد نیست

ولی کلا ول کن این حرفارو که فقط ناراحتی و حاشیه میسازه

ادما باید راحت همو ببخشن و راحت بگیرن زندگی رو زندگی به اندازه کافی سخته پرداختن به حاشیه سخت ترش میکنه

نصف نظرات اینجا رو یه کسایی میذارن که هیچ تجربه ای از زندگی مشترک ندارن

نیازی نبوده درست کنید باید زنگ میزدی تعارف میکردی اگه میخوان درست کنی

خدا رحم کنه به ماها که بعدا عروس دار میشیم

یعنی ی خواهر اجازه نداره سوپ ببره برا داداشش؟ کامنتا خوندم ترسیدم

عروستون لیاقت نداشت عزیزم و کلا لیاقت نداره دیگ اصلا لطف نکن

زن داره باید زنگ میزد اگه خاستن درست میکرد

اجازه نیست ولی زنشمشکل نداره که درست نکنه بقیه درست کنن ببره

جاهارو عوض کنید بعد میفهمید

حالا لطف کرده درست کرده 

چی میشد میگفت ممنون لطف کردی قبول میکرد؟؟؟؟؟

اگه مریض بشم و همسرم دکتر نبره خودش از قصد، ناراحت شدنش بیجاست چون نبرده ولی بارها شده خودم نخواستم برم مامان و بابام یا خواهرم زنگ زدن که اگه همسرت دستش بنده ما بیاییم ببریمت دکتر و همسرم اصلا ناراحت نشده بهشون عوضش دیده که چقد برای خانوادم مهم هستم...بعدش غذا با دکتر فرق داره دکتر رفتن یکبار اتفاق میفته در حالی که غذا روزی چند بار و چیز عجیبی نیست یکی بخواد برای عزیزش غذا بپزه...مثلا همسر من وقتی فهمید پدر و مادرم آنفولانزا گرفتن براشون غذا خرید برد...بابام باید ناراحت میشد میگفت مگه من پول ندارم که داماد برام غذا خریده؟ یا من برا مادر شوهرم غذا فرستادم خواهر شوهرم باید ناراحت میشد که چرا غذا فرستادی منو پیش مامانم خراب کردی