خواستگار من بوده من نمی دونستم چهار سال پیش پدرم بی دلیل رد کرد چون چشم خوشبختی من رو نداشت از قبل تر از اون من دوستش داشتم تا همین الان
می خوام فراموشش کنم محیط کوچکه رد می شم محل کارش می بینم تابلوی سر در ساختمون عکسش تو پیج دوستام و اشنایان حرفش همه جا هست
عصر یه دل سیر گریدم