من سه روزه سرماخوردم و ۷ماهه باردارم و یه بچه۹ماهه دارم.
دیشب خیلی خابم میومد به همسرم گفتم تو بمون بچه رو نگه دغر من برم بخابم
حرفی نزد و قبول کرد فقط گفت بذار برم به دوش بگیرم و بعد میام تو برو بخاب
بعد که از حموم اومد برادر شوهرم زنگ زد گفت خونه خاهر شوهرمه به همسرم گفت توم بیا همسرم قبول کرد
بهم گفت پاشو بریم گفتم من سرما خوردم ممکنه ازم بگیرن و بچه کوچیک هم اونجاست و گناه داره و نمیام
بهش گفتم مگه قرار نشد بچه رو نگه داری من برم بخابم گفت جون بچمون یادم رفته و معذرت خاهی کرد ولی رفت
دیشب بعد مدت ها اولین بار بود خونمو بهم ریخته ول کردم خابیدم ولی صبح بیدار شدم دیدم هم ناهار گذاشته هم خونرو مرتب کرده دیشب هم که اومد من خودمو زدم به خاب ولی اومد پنج دقیقه ای بغلم کرد و بعد خابید