با پدرم زندگی میکنه و من همیشه هواشو دارم ، خیلی سختیا کشیدیم انقد که نمیشه همش رو اینجا گف بیشتر از همه دلم برا کوچیکه کباب بمیرم براش پارسال که راجب مامانم گف و اینکه مو به مو چجور گذشت واسش داغون شدم انقدری که اون سختی کشید من و وسطی نکشیدیم ، انشالله عزیزم خوشبختیشو ببینم کافیه برام
انشالله که شمام حال دلتون خوب شه میدونم سخته ولی میگذره من به خاطر مامانم که چشمش پشت سر ما نباشه آروم گرفتم ، به خدا که اونا دستشون کوتاهه مامانت گناه داره اون به حق پیوست انشالله که جاش جنته مواظب خودت باش که اونم جاش راحت باشه عزیزم