وقتی گریه میکنین با صدای بلند حق میزنین حالتون بد میشه تو خونه هم همسر با مادر پدر با خواهر برادرتونم هستن کسی میاد ارومتون کنه باعاتون قشنگ حرف بزنه ...نمک نزنه بیشتر رو زخمتون .....من. همیشه دقت کردم هیچ کس نگفت چی شده بغلم نکرد اروم شم بیشتر میگفتن مرگ میخوای گریه کنی جوری گریه کن صدات به گوشمون نرسه وقتایی هم که نمیشد جلوی گریمو بگیرم کتک میخوردم تا صدام خفه شه .......بچه ها ترو خدا درک کنید از بچگی از وقتی یادمه از همه مشت و لگد نصیبم شد همه جام خورد شده استخون سالم ندارم ..یعنی جوری کتک خورده بودم دکتر گفت خیانت کرده بودی با بغض فقط تو ذلم گفتم کاش خیانت میکردم ...مادر و پدرم فوت شدن ولی حتی زمان بچگی هم بهم به زور غذا میدادن اونم اگه ته بشقاب داداشم میموند ۱۳سالگی عروسم کردن شوهرم تمام رفتارایی که بهم میکردن و میدید حتی من و میزدن جلوش بعداز اینکه تو خونه زندگی افتادیم وقتی میزد میگفت تورو مامان بابات نخواستن من بیام بخوامت ....الانم که خیانتاش میبینم حق گریه ندارم