عزیزم منم مثل تو بودم
نمیدونپ چطور بگم بخدا اگه الان بهم بگن بابات میخواد زنده بشه میگم خدایا یا زندش نکن یا منو بچه هامو بکش
چون دختر رو جز ادم حساب نمیکرد برادرام هم ازسون یاد گرفته بودن ما رو انقد شکنجه میدادن
کتک میزدن که بدنم کبود میشد
مثلا چرا ۴ سالم بود من با تی پا میزدن که چرا روسری نمی پوشی اونقدر با کابل منو میزدن که خون از پام میومد بیرون .مادرم هم حامیشون بود
خواهرم هوو بود
مادر شوهرم مار بود
خواهر شوهرم طلاقش دادن مدام خودشو با من مقایسه می کرد
اگه ی روسری میگرفتم باهام بد اخلاقی میکرد
شوهرمم سکوت میکرد
الان به جز بچه هام باقیشون به درک
شوهرمم به خاطر بچه هام می خوام