علت جدایی اینه که زنداداشم کلی بدهی بالا آورده، کلاهبرداری کرده، قسط وام نداده و خلاصه چندین نفر ازش شکایت کردن...
برادرم کارمنده وضعش معمولیه. ماهی سی تومن این حدودا درامدشه که کل پول رو میده دست خانمش. یه دختر کلاس اولی هم دارن. خونه و ماشین هم از همون اول ازدواج بابام براشون خرید.
زنداداشم از اول عادت داشت به قرض گرفتن و کلاهبرداری. اصلا نمی دونم این همه پول می خواست چیکار. اول فکر می کردیمداره واسه خودش تو یه حساب مخفی پس انداز می کنه ولی بعد فهمیدیم این خبرا نیست. شاید داره خرج برادرش رو میده که معتاده. نمی دونم ولی به هر حال نزدیک دو میلیارد بدهی بالا آورده.
الان شوهرش از خونه بیرونش کرده و می خواد طلاقش بده. اون که به خودشون مربوطه چون ما تو روزهای خوشی اونا نبودیم الانم این جدایی تصمیم خودشونه. من با هر دو برادرم قطع رابطه ام. ولی الان دلم واسه دختر این می سوزه. کلاس اولیه میاد پیش مامانم، مامانم هم سواد نداره باهاش درس کار کنه. از طرفی میگه لباساش خیلی نامرتب و کثیف و کهنه است. لباس دست دو تنش کردن. بلد نیست واسش لباس بخره. دلم می خواد دختره رو بیارم پیش خودم
ولی می ترسم مادرش آشوب به پا کنه. از طرفی هم برادرام خیلی خیلی خیلی بهم ظلم کردن به خودم قول داده بودم تا دممرگ اسمشون رو نیارم
بهم بگید چیکار کنم