2777
2789
عنوان

خونواده شوهرم زورشون ب من میرسه

| مشاهده متن کامل بحث + 606 بازدید | 66 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

پدر شوهر عوضی منم باغ داره اون پسرش میخوابید خونه من شوهرم عقد کرده بود همش باهاش میرفت چند بار جدی ...

خوبه شوهرت زبون ادم میفهمه.شوهدم نفهمه مطلقه.ببخشید پدرمادرش ادمم بکشن میگه مقصر نیستن 

خوبه شوهرت زبون ادم میفهمه.شوهدم نفهمه مطلقه.ببخشید پدرمادرش ادمم بکشن میگه مقصر نیستن

نه شوهر منم پشتی اوناست منتها من بزنه به سرم میدونه چی میشه الان سکوت می کنه میره بهشون میگه چرا فلان میکنید و .... بعد میدونه من میزارمشون کنار رفتارمو با پدرش دیده

وقتی از شوهرت خیری ندیدی و میگی زبون نفهم چرا باید کمک حال خانواده ش باشی

کلا اینکار وظیفه ت نیست -بعضی وقتا انقد شوهر ادم همراه و پایه س ادم میگه بخاطر همسرم میرم-دیگه وقتی شوهرتم همراه نیست چه لزومی داره بری و خودتو خار کنی-چون همیشه رفتی الان یهو بگی نمیام قبول نمیکنن-همون که دوستان گفتن از چند وقت قبل هی پیش شوهرت از پادرد و کمرددرد بگو که دیگه روز کمک رسید بگو کمرم درد میکنه نمیتونم بیام-سالهای بعدم بدون بهونه بگو نمیام

پدر شوهرم من میرم خونشون میخاد مثلا حرص بده منو به جاریم تعارف میکنه بمن نه اون جاریمم چون از قبل این میخوره یه ریز تملق میکنه به جان خودم کوچکترین کمکی به ما نکرد منم میرم با همشون سر سنگینم با این که فقط سلام و علیک اصصصلا حرف نمیزنم پیششم با شوهرم بگو بخند میکنم رفت بیمارستان اصلا زنگ نزدم حالشو بپرسم ولی مادرشوهرم مریض شد بهش زنگ زدم تا این حرص بخوره فکر کن داشت عروسیمو بهم میزد با دا و بیداداش مردک بی شعور

کارگری

خیلی بده که نرو دیگه

منم‌ پدرشوهرم باغ داره شغل اصلیش نیست ولی خب اونقدری هست که درگیرش بشن یه مدت

وقتی عروسش شدم مثلا میگفتن بریم باغ حال و هوایی عوض کنیم

میرفتیم اونجا کارگرا مشغول بودن

بعد یکی دوباری به من اشاره کردن که شما هم کمک بده یاد بگیری بعدا اینا مال خودتونه

منم دوباری نشستم کنار کارگرا هم حرف زدم هم یکم کمک کردم

دفعه های دیگه کارگرا پررو شده بودن میگفتن شما هم بیا بیکار نشین، گفتم این کار شماست من اصلا بلد نیستم که بخوام انجام بدم ( واقعا هم بلدی میخواست نه اینکه بخوام طعنه بزنم)

بعدا هم توقع داشتن برم اونجا برای پذیرایی و نهار درست کردن

چند باری انجام دادم اما دیگه با بهانه آوردن حل شد

لطف مکرر میشه وظیفه گلم

نکن که هیچی از جسم و روحت برات نمیمونه

دوست دارم مستقیم بگم نمیام اما نمیدونم در ادامه اش چی بگم...نمیخوام بهانه بیارم بگم مریضم و...

نمیخوایی بهونه بیاری پس باید مستقیم بگی نمیام

اینم که ایطور بگی ناراحتی درست میشه

باید بهونه بیاری که  توانشو نداری

چندسالته؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792