راجبع مادرم ....اومده ۴ماه خونه ی ما بمونه ..اونم فقط برای عمل چشم ....من از اون مریضتزم ....دوبار تا حالا عمل کردم حتی یکروز هم پیشم نیومده ...هزارتا فحش هم داد گفت برو شوهرت همراهت بشه .آخه برای عمل هام باید همراه میذاشتم .....فقط و فقط پسراشو دوست داره ...میگه پسرام کار دارن زندگی دارن نمیتونن منو ببرن دکتر ،،وظیفه یه شماست که منو ببرین دکتر به منو شوهرم میگه خدا شاهده .....شوهر من یه شغل آزاد با درآمد کم .. اما پسرای خانم مادر پولدارررذرررر....نمیتونم یک ذره برم بازار چیزی بخرم ،باهام میاد هرچیزی میبینه میخواد با این وضعیت گرونی ...اصلا هم نمیپرسه و کارت نمی‌کشه ...سه ساعت فروشنده رو قال می‌ذاره آخر سر من بدبخت باید حساب کنم ......اصلا جلو شوهرم شرمنده و خجالتزدم بخدا ...شما باشین چی بهش میگین .....حتی یک کار مفید هم تو زندگیش برای من انجام نداده .تازه همیشه میگه دختر سهمی از خونه ی پدری نداره ...وختی دختر ازدواج میکنه دیگه یه غریبست
قطع ارتباط
اینکه مادرته دلیل نمیشه هرچیزیو تحمل کنی از جانبش
خب چرا اومده خونه ی یه غریبه؟وااا
چی بگم مادرته رفتارش اشتباهه اما شاید ظاهرشه دلی خیلی دوست داره
وای اسی منم از این بی مهری ها زیاد دیدم و شنیدم
خیلی آدم عذاب میکشه💔
نمیشه با شوهرت هماهنگ شی بگی کار پیش اومده باید بریم یه شهر دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
