شوهرم پیشم نیست یه شهر دیگست دلم داغه ناراحتم برا بچه ای که از دست رفت برا مظلومیتش نمیدونم چیکار کنم انگار اعماق وجودم سوخته گریه میکنم خانوادم باهام گریه میکنم اینا چه گناهی کردن با من انقدر زجر میکشن من نمیتونم با این داغ زندگی کنم اصلا میرسه روزی داغش برام کمرنگ بشه یادم بره حس میکنم این دل سوختگی قراره تا ابد باهام بمونه 😭😭😭😭