امروز رفتم مغازه نامزدم
چنتا لوازم آشپز خونه میخاستم
بعد همینطوری داشتم ب بارایه جدید نگاه میکردم
یهو یه خانومه اومد با عشوه گفت آقاااااا من ماشینمو میزارم جلوی مغازتتتت،شمارمو که داری
هروقت بار اومد برات زنگ بزن بیام ماشینو وردارم
بعد هیچی دیگه افتادم ب جونش ک شماره ی اینو چرا داری
گف یجون مادرم من اصن نمیشناسمش شمارشو ندارم این کیه اصلا بخدا نمیشناسم وازاینچیزا..
هرچی نشستم زنه بیاد نیومد ک نیومدددد
از همینجا اعلام میکنم ببینمت گیساتو کندم سلیطع