2777
2789
عنوان

دردسرای منو بچه ام با مادرشوهرم

190 بازدید | 17 پست

بزارین از اول براتون تعریف کنم مادرشوهر من یه عالمه نوه بزرگ و کوچیک داره که من با یکی از نوه هاش همسن و سالیم که بچه اون تقریبا ۸ماه بزرگ‌تر از بچه منه ما باهم خیلی خوبیم و سعی میکنم هرموقع میرم خونه مادرشوهرم یا جایی بگم اونو بچش بیان که باهم بازی کنن ولی این مادرشوهر من یه کاری کرده که چشم دیدن اونا رو ندارم از بس این دوتا بچه فسقلی که تازه راه رفتن یاد گرفتن باهم مقایسه میکنه جلو همه.دماغ بچه من بزرگ نیست اما مدام تیکه میندازه میگه هر چی پول معیشتی که بهتون میدن باید جمع کنین این بزرگ شد بره دماغشو عمل کنه یا همش میگه بچه اون زرنگ تره فلان چیزو یادداره چون مادربزرگ های پدریش زرنگ بودن ما خانواده مون خنگ زیاد داریم این بچه ات خنگه به ما رفته 

تیکر بارداری تیکر رژیممه .شروع رژیم ۲/۱

از یه طرف گل به خودی میزنه از یه طرف تیکه هاشم میندازه یا آهنگ میزاره به بچه اون میگه برقص بچه منم ناخواداگاه رقصش میگیره میرقصه میگه این بلد نیست برقصه الکی دستاشو تکون میده من اهنگ گذاشته بودم بچه اونا برقصه بچه تو الکی خودشو تکون میده .و موردهای بیشمار دیگه واقعا اعصابم نمیکنه از دستش چکار کنم ؟

تیکر بارداری تیکر رژیممه .شروع رژیم ۲/۱

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به شوهرت بگو دهنش ببنده

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...

قشنگ جوابشو بده بزار نگه

عین مادرشوهر منه

همش میگفت نوه ی فلانی تو یک سالگی انگلیسی حرف میزد😑 یا میگفت فلانی تو یک سالگی 15 کیلو بود🫢

خلاصه یع بار شسشتمش انداختمش رو بند خشک شد و دو سه ماه خونش نرفتم ادب شد

قشنگ جوابشو بده بزار نگهعین مادرشوهر منههمش میگفت نوه ی فلانی تو یک سالگی انگلیسی حرف میزد😑 یا میگف ...

چی گفتی بهش منم به این زنیکه خر بگم 

تیکر بارداری تیکر رژیممه .شروع رژیم ۲/۱

چی گفتی بهش منم به این زنیکه خر بگم

دعوای ما طولانی شد خیلی با هم بحث کردیم

ببین مادرشوهر من حسود زندگی منه واسه همون چشم دیدن بچمو نداشت دیگه یع بار که رفتیم خونش گفت ببین بچه مرغ نمیخوره تا حالا مرغ و گوشت نخورده و ندیده دیگه این بار آخرش شد که نظر داد راجبه بچم چون من قشنگ داد و بیداد کردم و هر چی میتونستم گفتم آخرشم گفتم قبل اسم دخترم باید خانم بگی همین جوری اسم بچمو نیار

به شوهرمم گفته بودم که مادرش رو بچمون عیب میزاره و خبر داشت دعوا رو که دید چیزی نگفت 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792