من خیلی دختر ساده و خودمونی هستم تو خانواده و فامیل
برای ی مراسم خیلی پیگیر بودم تاپیکای قبلیم هست نامزدی داییم
هی زنگ میزدم ب پدربزرگم مادربزرگم ببینم برنامشون چیه آخرش مادربزرگم ب خالم گفته بود فلانی هی پیگیره عجله داره اینا
منم دو روزه اصلا بهشون زنگ نمیزنم بییییییییییخیال بییخیااال اونام زنگ میزنن جواب نمیدم فردا پس فردا بلاخره جواب میدم میگم گوشیمو برداشته بودم ب خاطر درسم
اصلا دیگه ب هیچی جز خودم فکر نمیکنم بگم چی میشه و فلان
فقط ب خودم فکر کنم ب زندگی خودم بقیه میگذرن
چند وقت پیشم عروسی داشتیم کلی نقشه کشیدم برم پیگیر بودم اخرشم جور نشد برم الان میگم نرفتی چی شد ؟ آخر دنیا شد؟