مقصر منم آخه بیاید خونه مادر شوهرم زندگی میکنم بیاید بخونید

میدونی از چی ناراحتم یعنی شکستن دلمو حس کردم اومدم سز سجاده نمیدونی چقد گریه کردم 

بزار تعریف کنم پارسال شب یلدا رفتیم خونه مادرش بعد من کمرم شوهرم کتک زده بود درد میکرد نتونستم کمک بدم و محترمانه معذرت خواهی کردم و نشستم بلند نشدم بعد اونا کونشون سوخت و رفتن موندن اشپزخونه و گاهی می اومدن دماغ بالا مینداختن به من میرفتن باز 

دم رفتن مادرش به من گفت عروس وظیفه اش هست هرسال هرمناسبت بره خونه مادرشوهر و خانه مادر رو فراموش کنه نمیدونی چقد دلم شکست نمیدونی 

برات حمد خوندم عزیزم مادرش تو روز خواستگاری و اشنایی و اینا رفتارش خوب بود ؟ 

مادرش منو پسندیده بود مادرم ردشون کرد مادرش زنگ زد چرا رد کردید مامانم گفت دختر من پدر نداره راه دوره نمیتونه دوام بیاره مادرش گفت البته دخترت به پسرم نمیخوره چون یبار جدا شده و پسر من مجرده 

منم دلم نمیخواد اصرار کنم ولی بخاطر حرف پسرم زنگ زدم 

مادرش کلا دیدش به من بد هست دیدش به طلاق بد هست کلا اعتماد نداره فکر میکنه من بدکاره ام نمازخواندن و روزه گرفتن منم بارها مسخره کرده نتونستم باهاشون بسازم هرجور محبت کردم اذیتم کرد 

زنیکه 

میگفتی انشالاه  دخترانم همچین  عروسی باشن و خونه پدرو فراموش کنن 

اره مال منم ب ما میره بده زشته لازم نیس واجب نیس نمیشه 

ب دخترش میرسه میشه واجبه حق داره راست میگه و باید بره باید بخره باید  باید رسما  گاهی  دلم میخواد جر بدم این مادر دخترو

من قطع ارتباط کردم باهاشون شوهرم عصر اومد میگم خسته نباشی میگه مرسی میگه چه خبر میگم هیچی تنها موندم میگه به درک میخواستی بیای باغ 

شوهرم خیلی دلش میخواد خانوادش منو تحقیر کنن ولی دیگه عمرا بهش گفتم من اگه می اومدم اونا میخواستن ی چیزی بارم کنن منم ساکت نمیموندم دعوا میشد 

الانم قهریم 

متاسف سخته اینجوری

عمرم بر باد رفته نمیتونم برا زندگیم تصمیم بگیرم گاهی به خودکشی فکر میکنم ولی میترسم از خدا 

برات ایت الکرسی خوندم خدا بزرگه عزیز دلم 

نه بابا خود کشی چیه بچه داری ??

نه

خود کشی نکن .

تلاشمو بکت برا ادامه

سلام یک نکته ریز اینه که مادرا همیشه روی بچشون حساسن حتی اگه اون بچه یک مرد گنده ۵۰ ساله باشه

مادر حسش همینه.  سعی کنید وقتی خانوادش نمیبینن اینطوری شوخی کنید 

از طرفیم مردا وقتی توی زندگی خسته میشن و کم میارن تحملشون فوق العاده کم میشه سعی کنید بیرون رفتنتون آخر وقت نباشه منظورم اینه اینطوری شما همیشه مزاحم استراحت میشید براش، شما همچین قصدی ندارید ها ولی در رفتار این پیام ساتع میشه.

بالاخره  الان شرایط اقتصادی طوریه که آقایون بیشتز فکرشون درگیره حالا شما حساب کنید مهمون هم بیاد مادرشم گیر بده

ان شاء الله از دفعه بعدی آگاهانه و زرنگ تر عمل کنید ، شما میتونید نقش مفیدی ایفا کنید که هیچ کدوم از اینا پیش نیاد

مهمترینش اینه که بیرون رفتنتون یا صرفا با همسر نباشه یا اگه شدنی نیست، حداقل آخرین گزینه، شب ها نباشه چون شب ها مرد ها دیگه آخر های جونشونه مگه آخر هفته باشه یا تعطیلی 

این وابستگی ها و تحت تأثیر حرف مادر بودن، توی دوران آشنایی مشخص نیست؟؟

صد درصد مقصری ک با این وضع اونجایی بخدا طلاق بعضی وقتا صد شرف داره ب اینکار تاپیک های قبلتو دیدم برتراز این قرار سرت بیاد