نه عزیزم به حرفام خوب دقت نمیکنی.
ما آدما صبح تا شب هزاران فکر به سرمون میاد درمورد مسائل مختلف و فانتزی هایی که شاید هرگز به زبون نیاریم.حتی درمورد قتل،خودکشی و....وقتی اون آدم باید مجازات بشه که پیگیر اون فکر بشه و عملیش کنه.و فرق آدم حسابی و ناحسابیم همینجا مشخص میشه که چقدر تفکراتمون تحت کنترل باشه .پس واسه چی قدرت اختیار داریم؟ هرچی که به ذهن بیاد و که نباید عملی کرد.اونی عملی میکنه که بیش از اندازه دغدغشو داره و خودش واقعا و قلبا میخواد اون فکرو عملی کنه.
صبح تا شب ما هزاران حس مختلف رو تجربه میکنیم،تنفر،عشق،حسرت،شهوت،حسادت و....
ولی باید دید روی کدوم بیشتر تمرکز میکنیم و خواهان کدومیم.اینه که مشخص میکنه هر کدوم از ما چه شخصیتی داریم.اینکه مثلا من به این فکر کنم که فلان آقا چقدر خوشتیپه در همین حده فکره و مشکلی نیست و تمام ولی وقتی که من بیام صبح تا شب بهش فکر کنم رویاپردازی کنم باهاش واسه خودم دلیل و توجیح بیارم که باهاش کانکت شم اینجاست که یعنی من خودم دلم میخواد زیرآبی برم و اول تو ذهنم حلش میکنم بعدشم میگردم راهشو پیدا میکنم.
یعنی اینکه مردا بالفرض که تو خیابون خانم های جذاب ببینن همون موقع که نمیرن با خانما بخوابن که.بعدش میرن سراغ کار و زندگی و خونه.حالا دیگه اینکه مرد بره بشینه فکر کنه و نقشه بکشه یا نه که زیرآبی بره به خودش و شخصیتش بستگی داره.همونجور که مردای متاهل برای گول زدن دخترای مجرد هزاران کلک میزنن حتی شناسنامه جعل میکنن و این یعنی این مرد خودش اینکارست و خیلیم خوب راهشو بلده.اونوقت همین مرد اگر زنشو نخواد کاری میکنه که خانم خودش فرار کنه بره،چه با توهین چه تحقیر چه خیانت و....
پس این یعنی اختیار و اینکه چه راهی پیش بگیریم بستگی به خودمون و خواسته ی قلبیمون داره.