شوهرم کلا عیجب غریب بود از زنگ زدن بهش بدش میومد دو بار پشت هم زنگ میزدی عصبانی میشد میگفتم من کار میکنم فلان بیسان
خودشم زنک میزد دیر جواب میدادی ناراحت میشد
از ابراز علاقه بدش میومد بهش پیام میدادم بدش میومد میرفت بیرون با دوستاش زنگ میزدم میگفتم دلم برات تنگ شد میگفت گیررمیدی بهم !!!
عجب بابا عجب
مامانم داداشمو ک ۲۰ سالش بود بوس میکرد بهش حرفای قشنگ میزد مسخره میکرد از اینم بدش میومد کلا از مهربونی توجه و قدرشناسی بدش میومد!!!!!!!
خانواده شوهرم سرد خشک بدجنس خشن و بی اخلاقی پ اعصاب بودن همینطور خودش