همش صداش تو خونه ماس
ب شوهرش میگه وحشی بعد تو راه پله قابلمه پرت مبکنه بهش
ب بچش میگه خبرت کحایی عقب افتاده ذهنی
ب معلم بچش میگه خرفت
ب زن همسایه میگه بدکاره
در خونشم همیشه بازه
بعد شوهرش قهر کرده رفته اومده دم خونه ما میگه آشتیمون بدید گفتم عزیزم ما چ کار کنیم الان براتون
گف بهش بگید بیاد جلوی همه بگه مثه سگ پشیمون شده بعد شاید بخشیدش
گفتم شرمتده ما دخالت نمیکنیم