چرا انقدر نگران مسائل مالی هستی شما
شوهرت موظفه برات مکان زندگی مهیا کنه
اینهمه آدم اجاره میدن مگه چی میشه
اولا ما پول رهن دادیم و اجاره مون کمه
دوما حتی اگه قرار بود اجاره ی نجومی هم بدیم میدادیم به آرامشش می ارزه
سوما وقتی مرد تحت فشاره بیشتر تلاش میکنه که از اون شرایط دربیاد و شوهر من تو یک سال پول رهن رو زیاد تر کرد الان به فکر اینه واحد بگیره، اگه تو اون خونه میرفتیم محال بود اینهمه تلاش کنه، فقط در حد خورد و خوراکمون میرفت دنبال کار و به فکر پیشرفت نبود چون اونموقع تصورش این بود که خونه هست داریم توش زندگی میکنیم فعلا میگذرونیم دیگه و به فکر جدایی نمیفتاد
احساس میکنم شما طبق شرایطت مجبوری بری تو یه ساختمون و تاپیک زدی تا از مزایای تو یه ساختمون بودن با خانواده شوهر به هر نحوی شده خودتو قانع کنی
که اونم متاسفم کمتر کسی راضیه، منم خیلی پرس و جو کردم اکثرا میگن دوری و دوستی
حالا شما اگه شرایطتو میتونی تغییر بدی با حرفای بقیه مشخصه که جدا رفتن بهترین کاره اگه نمیتونی دیگه دنبال مزایا و معایبش نگرد و راه های مدیریتشو یاد بگیر که زندگیت کمتر آسیب ببینه
درسته خانواده با دادن واحد یا خونه به اصطلاح کمک میکنن شما هم که اونهمه دغدغه اجاره داری رو نمیدی در عوض تا دلت بخواد به خودشون اجازه میدن دخالت کنن چه تو زندگی مشترکت چه غذا خوردن و بیرون رفتنت چه بچه تربیت کردنت
ببین می ارزه؟