اینایی که میگین تو یه ساختمون بودن با خانواده شوهر کنسله

چقدر پررو و حسود🫥

خانواده شوهر و از دورم نمیشه تحمل کرد چه برسه تو یه ساختمون بعد مستاجر که باشید مرد تلاش می‌کنه ولی وقتی برید پیش خانواده شوهر خیالش راحت میشه سقف بالاسرشه معمولا هم خانواده شوهر ها اذیت کن هستن 

ببین مدام زیر ذره بینی هرکسی بیاد هرکسی بره.اینا در جریان بودن هرچی می‌خریدی اختیار بچه هامو نداشتم تا سرشون داد میزدم مامان جون و آقاجون و عمه و بچه ها هر کدوم از ی وری میومدن .اگر بحثی با شوهرم بود کل ساختمون میفهمیدن به همدیگه میگفتن مثلاً از خونه فلانی صدای بحث و دعوا میومد .برا هرچیزی نظر میدادن .مادر شوهرم مدام سر تراس بود.مهمون میومد خونمون میومد می‌نشست پیششون تا برن .کلا اختیار نداشتم 

اینا همشون برگردن عقب باز میرن تو یه ساختمون با خانواده شوهر زندگی میکنن فقط اینجا میگن که درس عبرت بشه واسه بقیه. انگار همه پسرا بابای پولدار دارن که واسشون بخرن 

وای جاری خیلی ساده لوح بوده مگه میشه 

عزیزم

شده جر بدی خودت

مو بکنی 

نمیدونم هر کاری میتونی بکن

بابای من همین کارارو کرد

به خاندان خودش کمک کرد

همه خونه دار شدن .ویلایی و پول فراوون

بابام ک ه مرد ما نون نداشتیم بخوریم

بعد سه ماه فهمیددیم چیزی به اسم مستمری بیمه هست 

شکر خدا مامانم به زور بیمه اش کرده بود برای دکتر و...ولی نمیدونست مستمری و حقوق بهش میدن 

بعدها ه م به خاطر نبود پول کل آرزوهامون رو چال کردیم و فقط افتادیم دنبال کار 

الان مادرم هنوزززززززززززززززززز مستاجره 

اونم با 75 سال سن 

الان اینجوریه.

برین اونجا بشینین  بهش مزه میده  دیگ دنبال خونه نمیگرده 

شل میگیره و سالیان سال همونجا موندگار میشی

تنها نیستی دلاور منم هستم تازه من با مادرشوهرم زندگی میکنم خونه خودم تکمیل نشده بی زحمت جام پس بده🤣🤣

چند وقته؟ نمیشد صبر کنین خونه تون آماده بشه بعد عروسی کنین؟

خدا چقد شماهارو صبور خلق کرده🥲

دربه در بشی. و نون خشک بمکی بهتر از زندگی زیر بار منت پدرشوهر مادرشوهره

حق بابابزرگ منم همین بود منتها می‌کرد تو شکم مهمون الان مادربزرگم خرجی نداره 

ببین اسی منم از همون خاستگاری قبول نکردم ولی سه سال عقد بسته بودم تا خونه گرفت  ولی بهش می ارزید نرفتم با مادرشوهر جادوگر 

ممنونم که گفتی صبورین،ما متاسفانه بخاطر یه سری مسایل نشد تو عقد بمونیم یه مقدارم پول دستمون بود گفتیم خرج تعمیر خونه کنیم تا بدیم رهن یا اجاره برا همین تصمیم گرفتیم ۶ ماه با مادر شوهر زندگی کنیم که ۶ ماه شد ۴ سال😪

خیلی سخته منم تو یه ساختمونم ولی با اینکه مادرشوهرم خوبه بازم سخته تو بعضی چیزا دخالت میکنن و به هرحال میفهمن کی اومد خونت تو چیکار کردی و فلان ولی برا پسرم خوبه ک میره خونه مادربزرگش و خودمم جایی بخوام برم راحت میذارمش پیش اونا و اینکه اجاره نمیدیم بازم شکرخدا ولی خب بعضیا مادرشوهراشون خیلی اهل دخالت هستن و اذیت میکنن اما من مادرشوهرم اینجوری نیس ولی در کل خیلی راضی نیستم دوس داشتم مستقل باشم البته ما راهمون یکیه راه جدا نیستش اگه راه جدا هسی خیلی بهتره

انشالله هرچی زودتر ازون خونه بیای بیرون واقعا سخته

من مجردم ۲۸سالمه حس میکنم دیگه تحمل پدرمادر خودمو ندارم