2777
2789

منم از روزی ک رفتم خونشون نشستم دشمنیشون با من شرو شد.. خیلی هم سرشون اذیت شدم.. فقط خدا از دلم خبر داره.. یکیم اینجا از دردام میگم.. دلمو خون کردن.. هیچ وقت حلالشون نمیکنم.. 

بچه ام دارم ولی خوب عزیزم میگی چیکار کنم بنظرت به شوهرم چی بگم بگم خواهر اشو اینارو کرایه بگیره یا ح ...

اینا کار اولین سال زندگی و حتی قبل ترشه... دیدی به حرفم رسیدی الان اینا وظیفه‌ست هر کاری غیر این کنی دیگه آدم اخ و بد شمایی و عروسی و دختر غریبه و تفرقه انداز...

اما اگه از اول طی میکردی دیگه قانون شما میشد. جسارت نباشه والدین شما اول باید دخالت می‌کردن چون مشخصه خودتون بچه سال بودین .چون مستقل بودن قدرت مرد به حساب میاد .

چاره اینه نزار بیشتر از این غرق بشه براش خرج مفید بتراش . به قسط بندازی طلا بخر و.. بزار سرمایه شوهرت حفظ بشه وگرنه این میدع اونا میخورن و این میشه عادت همه ام کنار میکشن بدبخت هم شما میشی 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بدجنس نیستن ببین خواستگارم گفته همه چی جداست من ناراحتت نمیکنم اذیتت نمیکنم ....نمی‌ذارم کسی اذیتت ک ...

ما هم جدا بودیم عزیزم

تازه جفتمون اون ساختمون مستاجر بودیم و مادرشوهرم صاحبخونه ما نبود!

خونه مال دایی من بود و خیلی کرایه ازم کم میگرفت

اخرش به داییم گفتم بگو میخوام خونه بفروشم تا این زن بدذات پاشه بره

خیلی سختم بود همه بدونن توی زندگیم چی میگذره

چون اهل ابروداری هستم و شوهرم اخلاقای خوبش زیاده

ولی مجبور شدم مادرشوهرمو بیرون کنم

خب این به اخلاق طرف بستگی داره



مالا منم عالی بودن 

مادرشوهر عالی پر محبت. بعدا ریختن بیرون

اگه میخای با اقا داماد صحبت کن بگواوکی میریم ولی اگهههههههههه چیزی شد میریم مستاجری 

بگو یه دیقه نمی مونم 

خودت برو تجربه کن ببین چطوره 

ولی امیدوارم ادم بی خیالی باشه که اگه خدایی نکرده چیزیم شد حتی رفتی جایی دیگه زندگی کنی ذهنت آشفته نمونه و هی چیزایی که سرت اومده تو مغزت تکرار بشه

اینا کار اولین سال زندگی و حتی قبل ترشه... دیدی به حرفم رسیدی الان اینا وظیفه‌ست هر کاری غیر این کنی ...

طلا اینا ام میخره عزیزم قسط ام داریم زیاد ولی اونارو حمایت می‌کنه الان میگی من چی به شوهرم بگم چیکار کنم ببین مادر شوهرم که نمیتونم چیزی بگم به شوهرم در مورد اش ولی خواهر شوهر هامو چی بگم چیکار کنم راهنمایی ام کن عزیزم من که سن و سالی ندارم تجربه ندارم 

من محلشون نمی‌ذارماحواسم هم به اخلاق ها هست اونایی که اخلاق هاشون اذیتم میکرد رو رد کردم

ربطی به محل نداره

 خواهرت بیاد خونتون میفهمن 

کم بیاد میگن کم اومد زیاد بیاد میگن پسرمون کار میکنه میوه میخره این میاد میخوره

مسافرت بری مادره ور دلته

خونه پدر زیاد بری میگن زندگیشو ول کرد کم بری میگن دنبال راه فرار از اونجا بود

و ....

زیاده زیاددددد


با شوهرت یکم‌صداتون بره بالا میفهمن و این از همه بدتره

بچه ام دارم ولی خوب عزیزم میگی چیکار کنم بنظرت به شوهرم چی بگم بگم خواهر اشو اینارو کرایه بگیره یا ح ...

خواهرا رایگان نشستن ؟؟؟؟؟ 


مادر حسابش جدا کاری نداریم ..


ولی جرا خواهرا رایگان نشستن ؟؟؟؟ مگه همسر ندارن ؟؟ 

انشاالله که بهترینا برات رقم بخوره❤واقعا سخته یه سری چیزا

ممنون و همچنین

بنظرم بهترینا رقم نمیخورن خودمون میسازیم

من اگه پامو تو یه کفش نمیکردم و داد و بیداد نمیکردم شوهرم جز محالاتش بود که ازونجا بریم بیرون


باورت نمیشه حاضرم صبح تا شب سرو صدای همسایه رو با عشق بشنوم ، حاضرم پرت ترین گوشه شهر باشم ، حاضرم نصف داراییمو اجاره بدم 

اما دیگه شرایط جوری نشه که برگردم اون جهنم

خواهرا رایگان نشستن ؟؟؟؟؟ مادر حسابش جدا کاری نداریم ..ولی جرا خواهرا رایگان نشستن ؟؟؟؟ مگه همسر ندا ...

دارن عزیزم دوتاشون شوهر کردن شوهرم خونه داده بهشون گفته اول زندگی اتون نمی‌خواهد برین خونه کرایه کنید که بخواهید کرایه بدین شوهرم خیلی هواشون داره حتی من دیدم یواشکی مواد غذایی ام میخره واسشون اکثراً هر چی واسه بچه خودمون بخره واسه بچه های اونا ام میخره 

ممنون و همچنینبنظرم بهترینا رقم نمیخورن خودمون میسازیممن اگه پامو تو یه کفش نمیکردم و داد و بیداد نم ...


منم اگه اونشب از اون موضوع میگذشتم میگفتم شب رو صبح کنیم شاید مقصر داستان من میشدم 

خداروشکر که همون شب حرفمو زدم دیگه خسته بودم از سکوت اتقاقی که افتاد اگه سکوت میکردم صبح همه چی سرد میشد ولی بهترین شب زندگیم البته بعد تالار که اومدیم خونه خراب شد ولی ارزش داشت شاید..... 

آخه زندگی با اونا نیست که وقتی واحد ها جداست مثل اپارتمان

هممون اولش همین فکرو میکنیم 

دوتا واحد جدا توی یه ساختمون بازم دردسرای خودشو داره طبقه بالایی باشی راه بری بدو کنی حرف بزنی پایینیا میفهمن

پایین باشی هم باز همینه هر آن ممکنه یکی رد بشه بره طبقه بالا حرفاتونو بشنوه

یا مثلاً مهمون...کسی بخواد بیاد و بره اونا هم خبردار میشن کی اومده کی رفته 

خلاصه خیلی مشکلات پیش میاد 

لطفا برای عاقبت بخیربم یه صلوات مهمونم کنید ممنون میشم🥺❤🌹درمن چه میگذرد آن زمان ک جهان در حال گذر است..بنظر من پتو کشیدن رو کسی ک خوابه خودش ی روش گفتن دوست دارمه 🥀 ⃟▬▬▭•• اصالت یعنی میتونی خیلی کارها رو بکنی ولی وجدانت اجازه نده..!‌‌‌ ⊰❥ ╭「🌵」:)‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎خدایا شکرت بخاطر همه چی چه‌خوبش چه بدش🙏🏻❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792