دو هفته س قهر کردم اومدم خونه بابام . دو ماه پیش دعوامون شد شدید با شوهرم اون شروع کرد داد و هوار کردن اما من نه. موندم خونه خودم به خانواده مم چیزی نگفتم اما دو ماه تمام باهام حرف نزد بی محلم میکرد شبا میومد شام میخورد میخوابید پنجشنبه جمعه میرفت تفریح خودش جمعه آخر شب میومد .منم خسته شده بودم از این وضعیت گفتم بیا آشتی کنیم همه چیز و فراموش کنیم گفت نه دوسندارم باهات حرف بزنم .منم با پسرم اومدیم خونه بابام هر از گاهی پیام میده بخاطر بچه برگرد خونه.منم میگم تا تو درست نشی نمیام خونه.خانواده ش یکبار زنگ نزدن بگن چرا رفتی یا بیان دنبالم آخه با خانواده ش تو ی ساختمونیم.دلم خیلی گرفته بعد از ده سال زندگی این وضعیتمه. خانوادم میگن تا نیان دنبالت شوهرت نگه اشتباه کردم اجازه نداری بری. پسرمم بی تاب خونه س آخه خیلی وابسته خونه خودمونه شبا بی صدا تو بغلم اشک میریزه