خوش بهحالت
خونه شبیه یه عروسی دعوتیم دلم نمیخاد برم خدایی
رفیقم زنگ زده میگه تنهام بیا
مادرم میگه نه ولش کن نه نه نمیخاد
موندم به اون گفتم دلم نمیخاد بیام نمیدونم . من من کردم
الانم داره دیر وقت میشه اون گفت بازم خبر بده
حیرانم میترسم مادرم اعصاب خوردی کنه
چکار کنم بنظرتون🥲🥲🥲