تو عروسی از مادر شوهرم خواستگاریم کرد یه خانومه
حالا قیافه مادر شوهرم دیدنی بود 🤣حالا دخترش که بزرگتر از منه هم کنارش نشسته بود .با یه لحنی گفت عروسمه 😆
پسر خاله مامانم هفت هشت سال از خودم کوچک تر بود
پلاک زنجیر مامان کش رفته بود جلو درمون جلوم گرفت گفت این پیشت باشه تا بیام خواستگاری منم گرفتم رفتم دادم مامانم تا مدت ها کل فامیل مسخرش می‌کردند
هنوز که هنوزه روش نمیشه باهام حرف بزنه🤣🤣
تو فرودگاه بودیم با شوهرم داشتیم میرفتیم مسافرت مادرشوهرمم اومده بود بدرقه یه خانم چادری منو ازش خواستگاری کرد 😁
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
