بیاید بگید عجیب ترین جا و زمانی که ازتون خواستگاری کردن کجا و کی بوده😂
خودم توی مراسم ختم یه بنده خدایی فاز معنوی و غم گرفته بودم
همون موقع یه خانومی اومد سمت مادرم گفت دختر شماست؟
مادرم گفت بله چطور
هیچی دیگه اونجا خواستگاری کرد برای اقا پسرش
منم داشتم اشک میریختم و روم کرده بودم اون طرف میخندیدم🙂😂
وای😂😂😂😂خیلی خوب بود
تو خیابون آدرس خیاطی پرسید همونجا خواستگاری کرد 😐
یه بار تو بازار هفتگی یه خانم چادری اومد خاستگاری آبجیم 🤣😂😂😂
ازدواج کردی باهاش یا نه
تو روضه
دلم میخواست بزنم تو گوش خانومه.
مامانم میگه دختر من ۱۶ سالشه میگه خب میخوای ترشیش بندازی؟😑😑😑😑
یه بار تو اتاق عمل بودم دکتره اومده بود عملم کمه قبل بیهوشی گفت امکان داره با مادرتون صحبت کنم بیایم خاستگاری گفتن نه وتموم
وای مال من تو راه رو خونمون همسایه اومده خونمون تو راهرو از مامانم منوخواستگاریی کرد پسره هیچی نداشت حتی ی شغل
مامانم ردش کرد غروبش رفت از عمه‌ام که خونش کنار خونه ماه از دخترعمه‌ام خواستگاری کرد عمه ردش کرد
بارها تو خیابون، تو اتوبوس، تو دانشگاه، تو عروسی و مهمونی...
خوب اینکه یکی آدمو اصلاً نمی‌شناسه و خواستگاری می‌کنه خیلی عجیبه
