تولد مادر شوهر و ناراحتی شدید من

از الکی یه تک زنگ بزن بهش و تا اومد برداره قطع کن .بگو برنداشت ..بعدم گلگیشو اصلاا نکن به شوهرت .بدتر گارد میگیره ..خودتو خوب نشون بده بهش .بگو آره راست میگی ها تولده مامان گونه حتما زنگ بزنیم .تولد مامان منم شد زنگ بزنیم بالاخره سنی ازشون گذشته خوشحال میشن دوماد و عروس بهشون زنگ بزنه 

من دوسال نامزدیم خونه مادرشوهرم میموندم. کلا نه هفتگی. 

تولدشون روز مادر روژ پدر شوهرم بزور منو میبرد براشون کادوبگیریم. کادو هم میدادیم میگفت این چیه خریدین بدرد نمیخوره خوشم نیومد ی شاخه گل بسه ما یه گل باگلدون خریدیم گفت چراخریدین خشک میشه. درصورتی ک یکبار واس شوهرم تولدنگرفتن اصلا یادشون نیست، من استوری میزارم فرداش زنگ میزنن. میگن ما یادمون نبود انتظاردارن ما یاداوری کنیم. الان دیگ کادو نمیخرم. تبریک یادم باشه میگم نباشه نمیگم. شوهرمم کم کم داره خودشو جمع میکنه. ولی من سیاست نداشتم باشوهرم دعوامیکردم، ادم غدی هستم. میتونی بهش بگو باشه ولی زنگ نزن. روز تولدش خودتو بزن ب مریضی. یا ی بهونه ای چیزی 

به شوهرت بگو خودت کیک بخر برو

ولی من نمیام

جلوی شوهرتو نمیتونی بگیری

مطمئن باش یا بعدا تلافی می‌کنه یا زندگی رو زهر مار می‌کنه. ولی خودت نرو

اینم بگم روز پدرمادر من میخاستم کادو بخرم اخم و تخم میکرد غرمیزد بهونه میاورد. هنوزم همینه، 

خیلی

یعنی من اگه مادرم مث مادرشوهرم بود نگاشم نمیکردم

نمیدونم اینا چجوری بچه هاشون اینقد مطیعشونن با اینکه اصلا مادر و پدر نیستن براشون

فردا تولدمادرشه میگه کیک بخریم درحالی که نه تبریک گفته نه چیزی مادرش🧐؟ یعنی مادرش خودش به خودش تبریک بگه میشه بیشتر توضیح بدی😐 

من خیلی خیلی معذرت میخام که این حرف رامیزنم فقط میخام به خودت بیای. ولی زن نیستی اگر به این مادرشوهرتبریک بگی. نبریک بگی وقیح ترش میکنی

ب شوهرت بگو دوست داشتن زوری بیشتر نفرت میاره بگو لطفا هرکار عشقته برامادرت بکن ولی دخالت نکن ک من میخام چجوری باشم یااگر میکنی باید دوطرفه باشه بگو تواین چن سال ک عروستونم چرا ی بار ب مامانت نگفتی ب زنم تبریک بگید 

من بودم کوتاه نمیومدم. محکم میگفتم این چیزا به عوضه.

ولی اگه همسرت بعدا می‌خواد اذیتت کنه، شاید بهتر باشه یکم تحمل کنی و خودت بزنی به اون راه. اگه کیک مجبور شدی بخری، شمع سنش رو هم بخر

وا

مادرشه ها

زحمتشو کشیده

چرا نباید براش کیک بخره تولدش؟