اونجا قفل بود اینجا میگم
اقا ما یه هم اتاقی داشتیم واقعا بوی گندی میداد ، از کنارت رد میشد حس میکردی یه خط بوی سبز رنگ به جا گذاشته
چند بار بهش گفتیم برو حموم میگفت نه زیاد برم بدنم زود چروک میشه
خدایی هم خوشگل و خوش هیکل بود ولی بو گندووووو
خلاصه ما متوجه شدیم این از یه اقا پسری خوشش میاد و پسره ازش فراری بود بخاطر همین بوی بدش و دختره داشت دیوونه میشد میگفت من بخاطر یه پسر پوستم رو خراب نمیکنم و اینا ....
یکی از بچه ها بهش گفت تو وسواس گرفتی برو مشاوره ، با کلی اصرار رفت و بعد از اون یکم مقاومتش شکست ، اولش که دو هفته یه بار میرفت در حالت عادی ، بعد شد هفته ای یه بار بعد چهار روز یه بار بعد یه روز در میون ، اون اواخر هم دیگه از اونور بوم افتاده بود روزی دوبار قبل و بعد دانشگاه میرفت
اخرم هم با اون پسره دوست نشد ولی خداروشکر باعث شد این دختره به خودش بیاد ادم شه