گاهی خستهای… از آدمها، از خودت، از روزایی که هی تکرار میشن و انگار تمومی ندارن.
دلت فقط یه گوشهی ساکت میخواد، جایی که لازم نباشه تظاهر کنی خوبیو.
میخوای از هیاهوی دنیا فاصله بگیری و فقط یه لحظه خودت باشی، بینقاب، بیحرف.
اما همون وقت که فکر میکنی تهِ راهی،
یه حس آروم از درونت بلند میشه، مثل صدای خدا که میگه: «بلند شو، هنوز خیلی چیزا مونده.»
یه لبخند کوچیک میزنی، چون میفهمی شکست آخرِ مسیر نیست.
زندگی هنوز ادامه داره، و خدا باهات قدم میزنه، حتی وقتی آهسته میری. 🤍🌅