نم اوایل زندگیم نارحت میشدم بعد کم کم دیدم دیدم غلط هست خواهر برادر هستن همجوری که من برادر دارم الکی فکرت خراب نکن خودت حساس نشون نده وگرنه بدتر میکنه
دوستشون داره
با اولی خیلی نزدیکن به هم
نمیدونم چرا حس کردم شما دخترخاله بنده هستی
ایشون هم معتقد بود بعد ازدواج شوهرش باید با خواهرش غریبه بشه و مطلقا ارتباطی نداشته باشن
عاقلانه رفتار کنید
منطقی فکر کنید
که شان و ارزش خودتون حفظ بشه و زندگی دچار تنش نشه
کاش پیش هم بودیم ی کاسه تخمه میذاشتم وسط خواهر شوهرم رو برات تعریف میکردم، ی وقتایی دلم برا شوهرم میسوزه که انقدر خالصانه این ادن رو دوست داشت ولی بعد ی مدت کوتاه از ازدواج متوجه شد خواهرش فقط و فقط برای پول باهاش مهربون بود، تازه که ازدواج کردیم شوهرم میگفت من ی روز خواهرمو نبینم دلم تنگ میشه فلان و بهمان، الان سالی ی بار اگر عید به عید همدیگه رو ببینن
عادی و خواهر برادری
ولی خواهراش بیشتر دوسش دارن و بهش وابسته ان
استارتر این چیزها رو که میخونم اینجا، با خودم میگم برم دور سر عروسمون بگردم. هزار بار فداش به خدا.
چرا انقدر حساسی آخه؟
رابطه همسرم با خواهراش خیلی خوبه به هم زنگ میزنن از احوال هم با خبر هستن کاری داشته باشند اگر همسرم بتونه حتما براشون انجام میده اگر جایی کاری داشته باشند گاهی همسرم با ماشین میبردشون خیلی وقتها شده به تنهایی رفته خونه خواهرش و بهشون سرزده من هم هیچ مشکلی با این کارها ندارم خودم هم هر چند وقت یک بار به دیدنشون میرم و زنگ میزنم ولی اهل پست گذاشتن تو اینستا نیستن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
