خواهر شوهر من خیلی دختر خوبو دلسوزیه ولی گاهی خیلی ندونم بگوعه مثلا امشب خونه مادر شوهرک بودیم اون غذا پخته بود، مجرده، گفت یه شامی پختم که دوس دارید میدونستم شما تنبلید از اینا درست نمیکنید گفتم چی؟گفت خورشت کلم....گفتم تنبل نیستم نه داداشت میخوره نه برادر زاده ات، به شوهرم میگم خواهرت بی رودروایسه یهو یه حرفی میزنه سر .... اسفناج سبز شد به من میکه میگه تو چه بی ادبی بلد نیستی حرف بزنی، اومد سر سفره حالش از غذا به هم خورد نتونست بخوره براش گوشت سرخ کردن دیگه از گوشتش به زور ب منم داد....موندم الان طرف اونه یا من...کاشکی یه عده یکم حرف دهنشونو بفهمن
والا نفهمیدم جی گفتی
ولی بنظر دختر بدی نیست و زخم زبون نزده منم به شوخی اینجوری به مامانم میگم سخت نگیر
خوب و دلسوز نیست بازی کردنشو بلده🙂
چند تا خواهرشوهر داشتم اینو به من نگید نگو
.لش بابا بچس شاید از رو قصد نگفته ذوق داشته غذارجدید پخته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
