بچه ها مادرشوهرم میاد خونمون همش در مورد حجاب و مانتو کوتاه و رابطه ی دخترا باپسرا حرف میزنه انقدر میگه که همسرمم حساس شده بخدا ما همه اینو میدونیم هیچ مادری یه کاری نمیکنه که ابروی دخترش بره ..الانم خونمون بود رفت میگف حرمت ها شکسته شده اسم بچه هارو اول بزرگتر ها میزاشتن الان خودشون میزارن (منم اسم دخترام رو برخلاف عقیده ی مزخرف خانواده شوهرم ایرانی گذاشتم )
اعصابم داغونه چرا من با این مرد ازدواج کردم کاش کنار خیابون زندگی میکردم ولی همسرم اونی بود که میخواستم ..
خستم کردن ..۳تا جاری هستیم میریم خونه مادرشوهر باید سرتاپامون رو بپوشونیم از روش هم چادر سر کنیم بخدا دیگه نمیتونیم الان ۱۷ساله عروسی کردم هنوز فکر میکنن تازه عروسم و باید مراقبم باشن ..خودش هم دختر نداره فقط دخترا رو میکوبه میگه دخترای امروزی که بی ادبن .بخدا دخترای من ۹سالشونه خیلی باادبن خیلی هم دوسش دارن و به حرفش گوش میدن نمیدونم چرا اخلاقش این طوری .
شما بگین چیکار کنم