بچه ها من با افراد خیلی نزدیک زندگیم مثل خانوادم خیلی شوخی میکنم و میگیم میخندیم
اما با بقیه نه مثلا فامیلای ما همه خانوما و اقایون باهم شوخی میکنن مدام. نمیگم بده ها من خودم اهل شوخی نیستم باهمه. همیشه سرسنگینم نهایت احترامو به بقیه میذارم و ناخوداگاه کلامم رسمی و محترمانست. هرچی خواستم خودمو همرنگ بقیه کنم نشد که نشد. دربرابر شوخی هاشون جز لبخند کار دیگه ای نمیتونم بکنم. ولی وقتی مودبانه و سرسنگین برخورد میکنم خیلی راحتترم انگار خود خودمم
من اون خود واقعیمو تقویت نکردم و همیشه میخواستم مثل بقیه باشم بخاطر همین تبدیل شدم به یه ادمی که روش نمیشه تو اونجور جمع ها حرف بزنه و مدام کناره گیری میکنه و کسی هم باهاش حرف نمیزنه