درک میکنم که هر مادری توجه میخواد از سمت بچش
ولی اینی که گفتم درباره اون مادرشوهراییه که فکر میکنن
پسر بعد زنگ گرفتن عزیز تره و میشن هووی عروساشون
مادرشوهر خودم که واقعا خیلی وقتا اینطوریه
بخاطر رفتارای پدرشوهرم
از وقتی پدر شوهرم مرده اره این جوری شده اون اوایل که کلا می گفت تو با دوتا بچه هات خونه تنها بخواب پسر من بیاد با من بخوابه حالا خوبه ۸ بچه داره فقط شوهر من نیست
شوهرم به پدرش وابسته بود تو. سوگش گیر کرده بود اینم اینو شارژ می کرد همش اون طرف بود من با بچه ها خونه تنها یه بار دخترم خیلی گریه کرد گفت تو به این بزرگی بابا می خوای من وداداشم باید بی بابا بخوابیم انگار برا شوهرم تلنگر شد از اون حالت خارج شد خدا روشکر همه چیز درست شد
مادرشوهر منم یه مدت اینو میخواست من ب همسرم گفتم برو
چند شب رفت بعد خودش نرفت
گفت زن جوونم رو ول کنم برم پیشش ک چی
یه شب دو شب نیست
دیگه از سرش افتاد
ولی یه مدت یه بار خواسته های مسخره داره زنیکه بی خیر
دقیقا مامان خودمم زندگیش در آینده پسرش خلاصه شده
ازونور هم خیر ندیدم من
ایشالله ک خودم مادرشوهر خوبی بشم دیگه نمیشه یه سری رو اصلاح کرد ک
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
