حرف برا گفتن نداشته ی چرتی گفته ..وای هنوزم هستن اینا ...من مسافرت بودم بعد رفتم دستکش بگیرم مغازه حالت زیر زمین داشت شوهرم گفت تو برو ...رفتم بعد گفتم سایز مدیوم میخوام مرده برگشت گفت شما ظرف میشورید یا اقاتون ولکنم نبود من گفتملفا بیاید حساب کنید عجله دارم ی جور چندشی گفت حالا تو بگو ..اخه دستات خیلی ظریفه ..حالم بد شد..البته دستام تمیز و ظریفه اما خوشم نیومد ی حال چندشی داشتم ک نگو مخصوصا مغازه اش بد بود نیتش بد بود ..ول ی اخم کردم رید بخودش مردک دیوث