اولین اینکه مادرم مادرشوهرم رو توی خواب دیده بود دقیقا توی واقعا هم اون صحنه که توی خواب دیده اتفاق افتاد
و اینکه یه ایرادی که شوهرم داشت بخاطرش خواستگارهای دیگم رو رد کردم توی ازدواج با شوهرم هر چقدر گریه کردم گفتم بهانه اوردم کسی نزاشت به هم بزنم حتی تا خود عروسی با گریه ازدواج کردم ولی الان خدا رو شکر میکنم که کسی به حرفم گوش نکرد